تاریخچه زمین شناسی و تکتونیک منطقه
بر اساس شواهد تکتونیکی و رسوب شناسی، می توان قشم را بخشی از جنوب زاگرس در نظر گرفت. شباهت ظاهری و همچنین هماهنگی در امتداد تاقدیس های بزرگ جزیره قشم با تاقدیس های زاگرس، خود شاهدی بر این موضوع است. تاثیر گنبد نمکی کوه نمکدان بر بخش غربی جزیره کاملا هویدا بوده و تغییرات مورفولوژیکی و تکتونیکی عمده ای را بر این بخش از جزیره ایجاد کرده است
.
بخش شمالی خلیج فارس قسمتی از بخش جنوب شرقی زون ساختاری زاگرس را تشکیل می دهد که با روند کمربند چین خورده- راندگی شمال غربی – جنوب شرقی در اثر آخرین فاز کوه زایی آلپین در پلیو- پلیئستوسن چین خورده و دگرریخت شده است. سازندهای زمین شناسی این کمربند ممکن است محدوده سنی پرکامبرین داشته باشند و شامل دیاپیرهای منسوب به پرکامبرین پسین به نام سری هرمز بوده که تا عهد حاضر به طرف سازندهای بالایی و تا روی زمین فعال بوده اند. بر اساس نظر اکثریت زمین شناسان، این منطقه از نظر تکتونیکی از زمان ترشیری پسین به عنوان ناحیه فعال تکتونیکی بخش جنوبی پیشانی دگرریختی یا کمربند همگرای ( بین النهرین و حوزه خلیج فارس ) و همچنین حاشیه های صفحه فشارشی و برخوردی قاره ایران – عربی، فعال بوده است.
منطقه واقع در پایانه جنوب شرقی خلیج فارس در امتداد جزایر هرمز، قشم توسط عوارض ساختمانی، رسوبی و زمین شناسی همانند خشکی مادر (Main Land ) مشخص می شود که با 5/2 کیلومتر پهنا در باریکترین جاها از آن فاصله دارد. دریابارهای رسوبات ترشیری در جزیره قشم به طور بخشی همراه با نهشته های کواترنری بوده، بنابراین از نیروهای تکتونیکی فشارشی در ارتباط با فاز کوه زایی آلپین منتج شده است. پادگانه های دریایی کواترنری اغلب به طور افقی با سطح پلکانی با اندکی شیب به طرف دریاها به خوبی گسترش یافته اند. پادگانه های
قدیمی تر مخصوصا آنهایی که بر روی ساختمان های تاقدیسی قرار دارند شیب تندتری داشته و به طور ملایم چین خوردگی دارند. پادگانه ها از مرجان ها، پوسته های جانوری و رسوبات دریایی نهشته شده در بخش های ساحلی قدیمی ساخته شده و ضخامتشان از چندین متر تا حدود 10 متر متغیر است.
از نظر ترکیب، آنها شامل نهشته های مرجان، لوماشل ماسه سنگی – آهکی ( لوماشل گریت استون – آهکی ) و ماسه سنگ بوده که معمولا با یک سطح سفت، به طور دگرشیب سازند سنگ بستر ضخیم تر اما ضعیف تر را می پوشانند. گسترش داخلی خشکی پادگانه های دریایی حداکثر در حدود 10 کیلومتر از خط ساحلی عهد حاضر در جزیره قشم قابل مشاهده است.
فرسایش
فرسایش در قشم موثرترین عامل اییجاد و شکل گیری پدیده های زمین شناسی است. پس از فرسایش، باید به تاثیر گنبد نمکی کوه نمکدان اشاره نمود که همچنین عامل اصلی پیدایش رخنمون های رنگارنگ کانی ها و لایه های مختلف است. پدیده های رسوب شناسی و چینه شناسی نیز در قشم مشاهده می شوند که به نوبه خود قابل توجه هستند.
فرسایش در قشم حاصل عملکرد باد، امواج دریا، رگبارهای فصلی، تغییرات درجه حرارت، رطوبت، تبلور کانی ها و عوامل ثانوی مانند تکتونیک و نیروی سقل است. فرسایش به طور عمده در رسوبات نئوژن که دارای جنس غیر مقاوم هستند صورت می گیرد و بیشترین فرسایش را در لایه های سیلتی، مارن و ماسه سنگی مشاهده می نماییم. در اغلب مناطق به دلیل فرسایش سریع لایه های زیرین که از جنس مقاوم هستند، زیر لایه های سنگی مقاوم خالی می شود و این لایه ها نیز در اثر نیروی ثقل خود فرو می ریزند. نمونه های بارز این تخریب را در تراس های ساحلی نزدیک سوزا و دوستکو می توان مشاهده نمود. در نواحی دور از ساحل نیز فرسایش بادی و همچنین رگبارهای فصلی بر روی رسوبات کم مقاومت کاملا موثر بوده و مورفولوژی کاملا ناهمگنی را به وجود می آورد که بهترین نمونه آن دره ستاره ها ( در گویش بومی: استاله کفته ) در حوالی روستای برکه خلف است.
شکل ها و تندیس های فرسایش
تقریبا در سرتاسر جزیره می توان آثار زیبایی را که به وسیله دست هنرمند فرسایش خلق شده اند یافت. فراوانی طبقات سست و غیرمقاوم و تناوب آنها با طبقات مقاوم تر موجب ایجاد شکل های فرسایشی فراوان شده است. به عبارت دیگر، فرسایش شدید در برخی قسمت ها و باقی ماندن بخش های مقاوم تر، الگوی اصلی چنین شکل هایی است. البته در لایه های یکنواخت نیز این پدیده مشاهده می شود که دلیل آن جهت اثر عوامل فرسایش ( مثل باد، نور خورشید، شیب، حرکت آب) و در نتیجه فرسایش متفاوت در بخش های مختلف یک لایه است. در میان شکل های بی شمار فرسایش می توان به ستون های فرسایشی مثل دودکش جن و تخت دیو، شکل های قارچی، کمانی، کروی، قلوه ای، مخروط ها و هرم های کوچک و بزرگ، شکل های شبیه به نیمرخ های انسان و جانوران ( کوهسر ) مختلف اشاره داشت.
دشت و دامنه های مجاور چشمه معدنی سولفوره در منطقه کارگه که آن را با نام جالب کاسه سلخ یا برهوت سلخ می شناسیم، مجموعه ای از شکل های فرسایشی را در خود جای داده است. در این ناحیه، تپه ماهورهای متداخل و گسترده ای وجود دارند که نشان دهنده تیپ بدلند هستند.